زندگی نامه شهدا

شهدای جان فشان و دلیر ایرانی که برای دفاع از میهن شهید شده اند

زندگی نامه شهدا

شهدای جان فشان و دلیر ایرانی که برای دفاع از میهن شهید شده اند

 

متن وصیتنامه:
 
وصیت می‌کنم …
 
وصیت می‌کنم به کسی که او را بیش از حد دوست می‌دارم! به معبود من! به معشوق من! به امام موسی صدر! کسی که او را مظهر علی می‌دانم! او را وارث حسین می‌خوانم! کسی که رمز طایفه شیعه، و افتخار آن، و نماینده هزار و چهار صد سال درد، غم، حرمان، مبارزه، سرسختی، حق طلبی و بالأخره شهادت است! آری به امام موسی وصیت می‌کنم …
 
برای مرگ آماده شده‌ام و این امری است طبیعی که مدتهاست با آن آشنا شده‌ام. ولی برای اولین بار وصیت می‌کنم. خوشحالم که در چنین راهی به شهادت می‌رسم. خوشحالم که از عالم و ما فی‌ها بریده‌ام. همه چیز را ترک گفته‌ام. علایق را زیر پا گذاشته‌ام. قید و بند‌ها را پاره کرده‌ام. دنیا و ما فی‌ها را سه طلاقه گفته‌ام و با آغوش باز به استقبال شهادت می‌روم.
 
از اینکه به لبنان آمدم و پنج یا شش سال با مشکلاتی سخت دست به گریبان بوده‌ام، متأسف نیستم. از اینکه آمریکا را ترک گفتم، از اینکه دنیای لذات و راحت طلبی را پشت سر گذاشتم، از اینکه دنیای علم را فراموش کردم، از اینکه از همه زیبائی‌ها و خاطره زن عزیز و فرزندان دلبندم گذشته‌ام، متأسف نیستم … از آن دنیای مادی و راحت طلبی گذشتم و به دنیای درد، محرومیت، رنج، شکست، اتهام، فقر و تنهایی قدم گذاشتم. با محرومیت همنشین شدم. با دردمندان و شکسته دلان هم آواز گشتم. از دنیای سرمایه داران و ستمگران گذشتم و به عالم محرومین و مظلومین وارد شدم. با تمام این احوال متأسف نیستم …
 
تو‌ ای محبوب من، دنیایی جدید به من گشودی که خدای بزرگ مرا بهتر و بیشتر آزمایش کند. تو به من مجال دادی تا پروانه شوم، تا بسوزم، تا نور برسانم، تا عشق بورزم، تا قدرتهای بی‌نظیر انسانی خود را به ظهور برسانم، از شرق به غرب و از شمال تا جنوب لبنان را زیر پا بگذارم و ارزشهای الهی را به همگان عرضه کنم، تا راهی جدید و قوی و الهی بنمایانم، تا مظهر باشم، تا عشق شوم، تا نور گردم، از وجود خود جدا شوم و در اجتماع حل گردم، تا دیگر خود را نبینم و خود را نخواهم، جز محبوب کسی را نبینم، جز عشق و فداکاری طریقی نگزینم، تا با مرگ آشنا و دوست گردم و از تمام قید و بندهی مادی آزاد شوم…
 
تو‌ ای محبوب من رمز طایفه‌ای، و درد و رنج هزار و چهار صد ساله را به دوش می‌کشی، اتهام و تهمت و هجوم و نفرین و ناسزای هزار و چهار صد سال را همچنان تحمل می‌کنی، کینه‌های گذشته و دشمنی‌های تاریخی و حقد و حسدهای جهانسوز را بر جان می‌پذیری، تو فداکاری می‌کنی، تو از همه چیز خود می‌گذری، تو حیات و هستی خود را فدای هدف و اجتماع انسان‌ها می‌کنی، و دشمنانت در عوض دشنام می‌دهند و خیانت می‌کنند، به تو تهمتهای دروغ می‌زنند و مردم جاهل را بر تو می‌شورانند، و تو‌ای امام لحظه‌ای از حق منحرف نمی‌شوی و عمل به مثل انجام نمی‌دهی و همچون کوه در مقابل طوفان حوادث آرام و مطمئن به سوی حقیقت و کمال و قدم بر می‌داری، از این نظر تو نماینده علی (ع) و وارث حسینی… و من افتخار می‌کنم که در رکابت مبارزه می‌کنم و در راه پر افتخارت شربت شهادت می‌نوشم…
 
ای محبوب من، آخر تو مرا نشناختی! زیرا حجب و حیا مانع آن بود که من خود را به تو بنمایانم، یا از عشق سخن برانم یا از سوز درونی خود بازگو کنم… اما من، منی که وصیت می‌کنم، منی که تو را دوست می‌دارم… آدم ساده‌ای نیستم! … من خدای عشق و پرستشم، من نماینده حق و مظهر فداکاری و گذشت و تواضع و فعالیت و مبارزه‌ام، آتشفشان درون من کافیست که هر دنیایی را بسوزاند، آتش عشق من به حدی است که قادر است هر دل سنگی را آب کند، فداکاری من به اندازه‌ای است که کمتر کسی در زندگی به آن درجه رسیده است … به سه خصلت ممتاز شده‌ام:
 
۱. عشق که از سخنم و نگاهم و دستم و حرکاتم و حیات و مماتم می‌بارد. در آتش عشق می‌سوزم و هدف حیات را جز عشق نمی‌شناسم. در زندگی جز عشق نمی‌خواهم، و جز به عشق زنده نیستم.
 
۲. فقر که از قید همه چیز آزاد و بی‌نیازم. و اگر آسمان و زمین را به من ارزانی کنند، تأثیری در من نمی‌کند.
 
۳. تنهایی که مرا به عرفان اتصال می‌دهد. مرا با محرومیت آشنا می‌کند. کسی که محتاج عشق است، در دنیای تنهایی با محرومیتِ عشق می‌سوزد. جز خدا کسی نمی‌تواند انیس شبهای تار او باشد و جز ستارگان اشکهای او را پاک نخواهند کرد. جز کوههای بلند راز و نیازهای او را نخواهند شنید و جز مرغ سحر ناله‌های صبحگاه او را حس نخواهند کرد. به دنبال انسانی می‌گردد تا او را بپرستد یا به او عشق بورزد. ولی هر چه بیشتر می‌گردد، کمتر می‌یابد …
 
کسی که وصیت می‌کند آدم ساده‌ای نیست. بزرگ‌ترین مقامات علمی را گذرانده، سردی و گرمی روزگار را چشیده، از زیبا‌ترین و شدید‌ترین عشق‌ها برخوردار شده، از درخت لذات زندگی میوه چیده، از هر چه زیبا و دوست داشتنی است برخوردار شده، و در اوج کمال و دارایی همه چیز خود را‌‌‌ رها کرده و به خاطر هدفی مقدس، زندگی دردآلود و اشکبار و شهادت را قبول کرده است.
 
آری‌ ای محبوب من، یک چنین کسی با تو وصیت می‌کند …
 
وصیت من درباره مال و منال نیست. زیرا می‌دانی که چیزی ندارم، و آنچه دارم متعلق به تو و حرکت و مؤسسه است. از آنچه به دست من رسیده، به خاطر احتیاجات شخصی چیزی بر نداشته‌ام. جز زندگی درویشانه چیزی نخواسته‌ام. حتی زن و بچه‌ها و پدر و مادر نیز از من چیزی دریافت نکرده‌اند. آنجا که سر تا پای وجودم برای تو و حرکت باشد، معلوم است که مایملک من نیز متعلق به تو است.
 
وصیت من درباره قرض و دین نیست. مدیون کسی نیستم، در حالی که به دیگران زیاد قرض داده‌ام.
به کسی بدی نکرده‌ام. در زندگی خود جز محبت، فداکاری، تواضع و احترام نبوده‌ام. از این نظر نیز به کسی مدیون نیستم …
 
آری وصیت من درباره این چیز‌ها نیست …
 
وصیت من درباره عشق و حیات و وظیفه است …
 
احساس می‌کنم که آفتاب عمرم به لب بام رسیده است و دیگر فرصتی ندارم که به تو سفارش کنم. وصیت می‌کنم، وقتی که جانم را بر کف دستم گذاشته‌ام، و انتظار دارم هر لحظه با این دنیا وداع کنم و دیگر تو را نبینم….
 
تو را دوست می‌دارم و این دوستی بابت احتیاج و یا تجارت نیست. در این دنیا به کسی احتیاج ندارم. حتی گاهگاهی از خدای بزرگ نیز احساس بی‌نیازی می‌کنم … از او چیزی نمی‌طلبم و احساس احتیاج نمی‌کنم. چیزی نمی‌خواهم، گله‌ای نمی‌کنم و آرزوئی ندارم. عشق من به خاطر آن است که تو شایسته عشق و محبتی، و من عشق به تو را قسمتی از عشق به خدا می‌دانم. همچنانکه خدای را می‌پرستم و عشق می‌ورزم، به تو نیز که نماینده او در زمینی عشق می‌ورزم. و این عشق ورزیدن همچون نفس کشیدن برای من طبیعی است …
 
عشق هدف حیات و محرک زندگی من است. زیبا‌تر از عشق چیزی ندیده‌ام و بالا‌تر از عشق چیزی نخواسته‌ام. عشق است که روح مرا به تموج وا می‌دارد، قلب مرا به جوش می‌آورد، استعدادهای نهفته مرا ظاهر می‌کند، مرا از خودخواهی وخودبینی می‌رهاند، دنیای دیگری حس می‌کنم، در عالم وجود محو می‌شوم، احساسی لطیف و قلبی حساس و دیده‌ای زیبابین پیدا می‌کنم. لرزش یک برگ، نور یک ستاره دور، موریانه کوچک، نسیم ملایم سحر، موج دریا، غروب آفتاب، احساس و روح مرا می‌ربایند و از این عالم به دنیای دیگری می‌برند … این‌ها همه و همه از تجلیات عشق است …
 
به خاطر عشق است که فداکاری می‌کنم. به خاطر عشق است که به دنیا با بی‌اعتنایی می‌نگرم و ابعاد دیگری را می‌یابم. به خاطر عشق است که دنیا را زیبا می‌بینم و زیبائی را می‌پرستم. به خاطر عشق است که خدا را حس می‌کنم، او را می‌پرستم و حیات و هستی خود را تقدیمش می‌کنم …
می‌دانم که در این دنیا به عده زیادی محبت کرده‌ام، حتی عشق ورزیده‌ام، ولی جواب بدی دیده‌ام.
 
عشق را به ضعف تعبیر می‌کنند و به قول خودشان زرنگی کرده از محبت سوءاستفاده می‌نمایند! اما این بی‌خبران نمی‌دانند که از چه نعمت بزرگی که عشق و محبت است، محرومند. نمی‌دانند که بزرگ‌ترین ابعاد زندگی را درک نکرده‌اند. نمی‌دانند که زرنگی آن‌ها جز افلاس و بدبختی و مذلت چیزی نیست … 
 
و من قدر خود را بزرگ‌تر از آن می‌دانم که محبت خویش را از کسی دریغ کنم. حتی اگر آن کس محبت مرا درک نکند و به خیال خود سؤاستفاده نماید. من بزرگ‌تر از آنم که به خاطر پاداش محبت کنم، یا در ازاء عشق تمنایی داشته باشم. من در عشق خود می‌سوزم و لذت می‌برم. این لذت بزرگ‌ترین پاداشی است که ممکن است در جواب عشق من به حساب آید …
 
می‌دانم که تو هم‌ ای محبوب من، در دریای عشق شنا می‌کنی. انسان‌ها را دوست می‌داری. به همه بی‌دریغ محبت می‌کنی. و چه زیادند آن‌ها که از این محبت سوءاستفاده می‌کنند. حتی تو را به تمسخر می‌گیرند و به خیال خود تو را گول می‌زنند … تو این‌ها را می‌دانی ولی در روش خود کوچک‌ترین تغییری نمی‌دهی … زیرا مقام تو بزرگ‌تر از آن است که تحت تأثیر دیگران عشق بورزی و محبت کنی. عشق تو فطری است. همچون آفتاب بر همه جا می‌تابی و همچون باران برچمن و شوره زار می‌باری و تحت تأثیر انعکاس سنگدلان قرار نمی‌گیری …
 
درود آتشین من به روح بلند تو باد که از محدوده تنگ و باریک خودبینی و خودخواهی بیرون است و جولانگاهش عظمت آسمان‌ها و اسماء مقدس خداست.
 
عشق سوزان من فدای عشقت باد، که بزرگ‌ترین و زیبا‌ترین مشخصه وجود توست، و ارزنده‌ترین چیزی است که مرا جذب تو کرده است، و مقدس‌ترین خصیصه‌ای است که در میزان الهی به حساب می‌آید …
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۰۲ ، ۱۴:۳۴
امیر علی جمالیان و محمد احسان وحیدی وفا

وصیت نامه شهید ابراهیم هادی:

در ادامه وصیت نامه ی شهید ابراهیم هادی را بخوانید:

بسم رب الشهداء و الصدیقین

اگر چه بیش از هر کس، خود را محتاج وصیت و پند و اندرز می دانم، پیش از آغاز سخن از خداوند منان تمنّا می کنم که قدرتی به بیان من بدهد که بتوانم از زبان یک شهید، دست به قلم ببرم چرا که جملات من پیدا شد و مورد عفو رحمت الهی قرار گرفتم و توفیق و سعادت شهادت را پیدا کردم، بعنوان پرافتخارآفرین وصیای شهید خوانده می شود.

 

خدایا تو را گواه می گیرم که از شروع انقلاب تا به حال در طول این مدت هر چه کردم برای رضای تو بوده و سعی داشتم همیشه خود را در مقابل آزمایش ها، مورد آزمایش و آموزش قرار دهم. امیدوارم در راه اسلام عزیز و پیروزی مستضعفین بر متکبرین، این جان ناقابل را بپذیری.

 

خدایا با این که از شکستگی های متعدد استخوان هایم رنج می برم، ولی اهمیتی نمی دادم؛ به این خاطر که من در این مدت نسبت به آن هایی که خالصانه در این راه گام نهاده اند، نشانه هایی از لطف و رحمت تو دیده ام.

 

خدایا، ای معبودم و معشوقم و همه کس و کارم، نمی دانم چگونه در برابر عظمت تو ستایش کنم ولی همین قدر می دانم که هر کس تو را شناخت، عاشقت شد و هر کس عاشقت شد، دست از همه چیز شسته و به سوی تو می شتابد و به خوبی این را در خود احساس کردم و می کنم.

 

خدایا چنان عشق به انقلاب اسلامی و رهبر کبیر انقلاب در وجودم شعله ور است که اگر تکه تکه شوم و یا زیر سخت ترین شکنجه ها قرار گیرم، او را تنها نخواهم گذاشت. بعنوان یک فردی از آحاد ملت مسلمان به تمامی ملت خصوصاً مسئولین امر تذکر می دهم که همیشه در جهت اسلام و قرآن باشید و هیچ مسأله و روشی شما را از هدف و جهتی که دارید، منحرف ننماید.

 

وصیت نامه ابراهیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۰۲ ، ۱۳:۴۹
امیر علی جمالیان و محمد احسان وحیدی وفا

شهید ابراهیم هادی در عملیات والفجر مقدماتی بهمراه بچه های گردان کمیل و حنظله در کانال های فکه بمدت پنج روز مقاومت کرد ولی تسلیم نشد و سرانجام در ۲۲ بهمن سال ۶۱ پس از فرستادن بچه های باقی مانده به عقب، تنهای تنها با خدا همراه شد و کسی دیگر او را ندید. ابراهیم همیشه از خدا تقاضا داشت گمنام شود؛ به دلیل آنکه یکی از صفات یاران خدا، گمنامی است.

فوت ابراهیم

 

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۰۲ ، ۱۳:۳۴
امیر علی جمالیان و محمد احسان وحیدی وفا

ولادت

مصطفی چمران در ۱۳۱۱ش در قم به دنیا آمد و از یک سالگی به همراه خانواده در تهران ساکن شد.

 

شهادت

چمران در اردیبهشت ۱۳۶۰ش در آزادسازی ژ و تپه‌های الله اکبر شرکت داشت.پس از فتح ارتفاعات الله اکبر، چمران طرح تسخیر ژ را به کمک رزمندگان ستاد جنگهای نامنظم به مرحله اجرا درآورد و در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ش براثر اصابت ترکش خمپاره دشمن در جبهه سوسنگرد ـ دهلاویه به شهادت رسید.و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۰۲ ، ۱۳:۳۳
امیر علی جمالیان و محمد احسان وحیدی وفا

تحصیلات

در ایران

چمران تحصیلات ابتدایی‌اش را در دبستان انتصاریه، نزدیک منطقه پامنار، گذراند و در دبیرستان دارالفنون و البرز دوره متوسطه را به پایان رساند. طی تحصیل از شاگردان ممتاز به شمار می‌آمد. از پانزده سالگی در جلسات دینی، از جمله درس تفسیر قرآن آیت الله طالقانی در مسجد هدایت شرکت کرد. وی در ۱۳۳۲ش در رشته الکترومکانیک دانشکده فنی دانشگاه تهران پذیرفته شد و در دوران تحصیل، دانشجویی ممتاز، و به ویژه مورد توجه و عنایت استادش، مهدی بازرگان، بود.

چمران

در آمریکا

چمران پس از فارغ التحصیلی، در ۱۳۳۷ش با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز برای ادامه تحصیل راهی امریکا شد. درجه کارشناسی ارشد مهندسی برق را از دانشگاه تگزاس گرفت و برای ادامه تحصیل به دانشگاه برکلی رفت و دوره دکتری در رشته الکترونیک و فیزیک پلاسما را با درجه ممتاز به پایان رساند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۰۲ ، ۱۳:۳۱
امیر علی جمالیان و محمد احسان وحیدی وفا

مصطفی چمران (۱۳۱۱ش-۱۳۶۰ش) وزیر دفاع دولت موقت جمهوری اسلامی ایران و بنیانگذار ستاد جنگ‌های نامنظم در جنگ ایران و عراق. وی پیش از انقلاب اسلامی با دعوت امام موسی صدر به لبنان رفت و هشت سال آنجا ماند. بعد از پیروزی انقلاباسلامی ایران وزیر دفاع دولت موقت جمهوری اسلامی، نماینده مجلس و فرمانده ستاد جنگ‌های نامنظم در جنگ عراق با ایران بود.

مصطفی چمران

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مصطفی چمران در دهلاویه در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ش به شهادت رسید. لبنان، کردستان؛ حاوی خاطرات او از لبنان و کردستان، علی زیباترین سرودۀ هستی و ترجمه فارسی دعای کمیل از جمله آثار اوست.

 

 

 

 

 

 

 

.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۰۲ ، ۱۳:۰۳
امیر علی جمالیان و محمد احسان وحیدی وفا

تشییع قاسم سلیمانی به همراه ابومهدی المهندس و دیگر همراهانشان در ۱۴ دی ۱۳۹۸ ش، با حضور شخصیت‌های سیاسی و مذهبی و عموم مردم عراق در شهرهای بغداد، کربلا و نجف برگزار شد. در کربلا سید احمد الصافی تولیت حرم حضرت عباس و در نجف شیخ بشیر نجفی بر پیکر آنان نماز گزارد. سپس پیکرهای شهدای ایرانی و ابومهدی المهندس به ایران منتقل شده و در ۱۵ دی در اهواز و مشهد و در ۱۶ دی در تهران و قم تشییع شدند. پیکر قاسم سلیمانی ۱۷ دی در کرمان تشییع و در ۱۸ دی ۱۳۹۸ در این شهر دفن شد.

 

قبر حاج قاسم

 

آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی ایران ۱۶ دی ۱۳۹۸ در تهران بر پیکر قاسم سلیمانی و دیگر همراهانش از جمله ابومهدی المهندس نماز گزارد. پایگاه خبری روسی روسیا الیوم، تشییع جنازه وی را پس از تشییع جنازۀ امام خمینی بزرگترین تشییع جنازه تاریخ برشمرد. در کرمان بر اثر ازدحام جمعیت در مراسم تشییع پیکر سلیمانی، تعدادی کشته و مصدوم شدند. به گفته سخنگوی سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی حدود ۲۵ میلیون نفر در تشییع سلیمانی شرکت کردند.

 

مراسم چهلمین روز شهادت سلیمانی در شهرهای مختلف ایران و برخی دیگر از کشورها برگزار شد. در تهران این مراسم در ۲۴ بهمن ۱۳۹۸ در مصلای امام خمینی برگزار شد. اسماعیل قاآنی فرمانده نیروی قدس در این مراسم وصیت‌نامه قاسم سلیمانی را قرائت کرد. پیروی و حمایت از ولی‌فقیه، توجه به فرزندان شهیدان و احترام به نیروهای مسلح ایران از جمله وصیت‌های وی است

شهادت حاج قاسم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۰۲ ، ۱۲:۲۳
امیر علی جمالیان و محمد احسان وحیدی وفا

وی درجنگ ایران و عراق فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله کرمان و از فرماندهان عملیات‌های والفجر هشت، کربلای چهار و کربلای پنج بود. سلیمانی در سال ش1376 از سوی سید علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران به فرماندهی نیروی قدس سپاه منصوب شد که بخش برون‌مرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در ایران است.

 

 

سلیمانی، مجاهدان افغانستان را در نبرد با طالبان یاری می‌کرد و پس از جنگ‌های داخلی افغانستان اقداماتی را برای بازسازی آنجا انجام داد. وی در جنگ ۳۳ روزه در لبنان و جنگ ۲۲ روزه در فلسطین، حزب‌الله و حماس را در برابر اسراییل یاری و محور مقاومت را به سلاح‌های پیشرفته تجهیز کرد. پس از ظهور داعش در عراق و سوریه، سلیمانی با حضور در این مناطق و سازماندهی نیروهای مردمی، به مبارزه با داعش پرداخت. دور ساختن تهدید داعش از سامرا، نجف و کربلا از دستاوردهای او در مبارزه با داعش بیان شده است. وی علاوه بر مباحث نظامی، در مسائل فرهنگی نیز فعالیت‌ می‌کرد. به گفته برخی از مسئولان جمهوری اسلامی ایران، سلیمانی بنیانگذار ستاد بازسازی عتبات عالیات بود و بر طرح‌های توسعه حرم ائمه(ع) نظارت می‌کرد. او همچنین در تسهیل زیارت اربعین و تأمین امنیت زائران آن نقش داشته است.

 

افتخارات

 

قاسم سلیمانی در ۱۳ دی سال ۱۳۹۸ش همراه با ابومهدی المهندس و عده‌ای دیگر به دستور مستقیم رئیس‌جمهور وقت آمریکا، در حمله‌ای پهبادی ترور شد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پاسخ به ترور او، پایگاه آمریکایی عین‌الاسد را با موشک هدف قرار داد و پارلمان عراق طرح اخراج نیرو‌های آمریکایی از عراق را به تصویب رساند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۰۲ ، ۱۲:۱۱
امیر علی جمالیان و محمد احسان وحیدی وفا

قاسم سلیمانی (۱۳۳۵-۱۳۹۸ش) مشهور به حاج قاسم و شهید سلیمانی فرمانده سابق نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که به همراه نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، معاون حشد الشعبی است.

 

شهید حاج قاسم سلیمانی

قاسم سلیمانی در ۲۰ اسفند ۱۳۳۵ش در روستای قنات‌ملک از توابع شهرستان رابُر کرمان در ایل عشایر سلیمانی به دنیا آمد. در ۱۸ سالگی به استخدام اداره آب کرمان درآمد.به گفته خودش، یکی از گردانندگان راهپیمایی‌ها، اعتصابات کرمان و مبارزه در برابر نیروهای حکومت شاهنشاهی در زمان انقلاب اسلامی بوده است.او در دوران جنگ ایران و عراق ازدواج کرده،و شش فرزند دارد.

 

قاسم سلیمانی در سال ۱۳۹۸ش و با حکم سید ابراهیم رئیسی تولیت وقت آستان قدس رضوی، خادم حرم امام رضا(ع) شد.وی پس از شهادت به‌عنوان «سردار دل‌ها» مشهور شد و نمادهای تبلیغاتی متعددی در این زمینه تهیه و منتشر گردید.همچنین تصاویر و محتوای مربوط به او در کتب درسی پایه‌های مختلف تحصیلی در ایران، گنجانده شده است

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۰۲ ، ۱۲:۰۱
امیر علی جمالیان و محمد احسان وحیدی وفا

 

شهید ابراهیم هادی دراول اردیبهشت سال ۱۳۳۶ در محله شهید سعیدی حوالی میدان خراسان به دنیا آمد. وی فرزند چهارم از ۶ فرزند خانواده بود. با این حال پدرش مشهدی محمد حسین علاقه خاصی به او داشت. وی نیز منزلت پدر خویش را به درستی شناخته بود. پدری که توانسته بود با شغل بقالی به بهترین نحو فرزندانش را تربیت نماید. هنگامی که ابراهیم نوجوان بود، پدرش فوت کرد و از آن جا بود که زندگی را مانند مردان بزرگ، به پیش برد.

عکس شهید ابراهیم هادی 

 

ابراهیم دوران دبستان را به مدرسه طالقانی رفت و دبیرستان را نیز در مدارسا ابوریحان و کریم‌خان گذراند. او در سال ۵۵ توانست به دریافت دیپلم ادبی نائل شود. از همان سال‌های پایانی دبیرستان، مطالعات غیر درسی را نیز شروع کرد؛ حضور در هیئت جوانان وحدت اسلامی و همراهی و شاگردی استادی نظیر مرحوم علامه «محمدتقی جعفری» بسیار در رشد شخصیتی ابراهیم مؤثر بود.

این شهید مفقود، در دوران پیروزی انقلاب شجاعت‌های بسیاری از خود نشان داد؛ همزمان با تحصیل علم به کار در بازار تهران مشغول بود و پس از انقلاب در سازمان تربیت بدنی و بعد از آن به آموزش پرورش منتقل شد.

 

یکی از کارهای ابراهیم انتقال مجروحان و شهدا از منطقه به عقب جبهه بود. گاهی اوقات پیکرهای مطهر شهدا در ارتفاعات بازی‌دراز بر شانه‌های ابراهیم می‌نشست تا به دست خانواده‌هایشان برسد.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۰۲ ، ۰۸:۳۹
امیر علی جمالیان و محمد احسان وحیدی وفا